userfiles/images/logo.png

مشغول قرآن بودم، نفهمیدم.

مشغول قرآن بودم، نفهمیدم.

دسته: حکایت ها
منتشر شده در پنج شنبه, 06 تیر 1392 18:25
بازدید: 3983

ahmad-khansari1-160x190آیت الله حاج سید احمد خوانساری به دلیل بیماری زخم معده، به دستورپژشک معالج، در بیمارستان بستری شد. چون سالخورده و ضعیف البنیه بود و در وقت بستری شدن 98 سال از عمرش می گذشت، تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود، از طرفی هم اجازه بیهوش کردن را نمی داد، زیرا معتقد بود که در هنگام بیهوشی، تقلید مقلّدین اشکال پیدا می کند. 

دکتر معالج به او گفت طبق آزمایش ها و عکس یرداریها، باید حتما عمل جراحی روی او صورت گیرد. آیت الله خوانساری گفت: مانعی ندارد، عمل جراحی را هر وقت خواستید، شروع کنید، ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن، مشکل بی هوش کردن حل شود. دکتر جراح پذیرفت. لحظاتی بعد گفت: ما آماده هستیم که دست به کار شویم. آیت الله خوانساری فرمود: هر وقت من شروع به خواندن کردم، شما هم شروع کنید. 

دکتر تعریف می کرد تا او شروع به خواندن سوره انعام کرد، چاقوی جراحی را روی شکمش گذاشته و دست به کار شدیم. چنان بی حرکت بود گویا در حال بی هوشی کامل است. بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار، گفتم: حضرت آقا! کار ما تمام شد. ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم. گفتم : آقا دردتان نیامد؟ فرمود: مشغول قرآن بودم، نفهمیدم.

  • هیچ نظری یافت نشد

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.