مرحوم آخوند همدانی می گویند:
روزی در خواب دیدم مردی دو عدد مار برای من تحفه آورد. تعجب کردم که برای من مار هدیه آورده است.
صبح که از خواب بیدار شدم، فردی نزد من آمد و گفت که می خواهم وجوهاتم را بپردازم. وقتی ایشان دست در دو جیب خود کرد و وجوهات را از بین آنها بیرون آورد فهمیدم که این امر تعبیر خواب من است و حتما سرّی دارد.
با خود گفتم، که من حتما باید سّر این کار را بدانم . از آن مرد پرسیدم تو چه کاره ای؟ گفت که سه مغازه مشروب فروشی دارم.
فهمیدم با درآمد آن دو مغازه برایم وجوهات آورده است و خواب من تعبیر شده است و مار سنبل نیش زدن و زهر است.
نظرات